راهبری زندگی با شهود درونی

دانلود کتاب راهبری زندگی با شهود درونی pdf

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی اثری با زیبایی غیرقابل قیاس است که معرفتی مادام العمر را به نمایش می گذارد.

کتاب حاضر، تجربیات جذاب زندگی شخصی خود رابرت الکس جانسون است که از تجربه ی مرگبار او در سن یازده سالگی تا شروع سفر درونی و مادام العمرش را در برگرفته؛ سفری که او را آگاه به نوشتن کرد و به او آموخت که چگونه در دنیای مدرنی که او را مرتب به چالش می کشد، یک زندگی معنوی و غیرمادی را در پیش گیرد.

کتاب با یک بازگویی زنده از حادثه ی زمان کودکی اش که قسمت تحتانی پای راستش را درگیر کرد، شروع می شود و جانسون لحظه ی تعیین کننده ای را وصف می کند که با الهامی رمزآلود به قلمرویی ماورای آگاهی معمولی منتقل شد؛ قلمرویی که آن را جهان طلایی می نامد.

نویسنده که این اتفاق را هم نفرین و هم نعمتی برای خود می داند، آن را نقطه ی پرتابی به یک ماموریت معنوی توصیف کرده که وی را به جستجو در معرفت شرقی رهبری کرد و در آن جا با عارفانی همچون کریشنامورتی، سوزوکی و کارل یونگ آشنا شد. این کتاب که شرح حال و راهنمایی شخصی به حساب می آید به مخاطب می آموزد که چگونه، اثرات جزئی رویاها، الهامات و رنج های درونی و عمیق خود را دنبال کند تا با خود معنوی و درونی اش به هماهنگی برسد.

خلاصه کتاب راهبری زندگی با شهود درونی

رابرت الکس جانسون پس از نوشتن کتاب هایی متعدد درباره‌ی روانشناسی شخصیت، تکامل آگاهی، تحلیل خواب و رویا، عقده‌های نهان انسان و…، داستان زندگی و حاصل سال‌ها مطالعه، تجربه، ارتباطات و تحلیل‌های روانشناسی‌اش را در کتاب راهبری زندگی با شهود درونی مطرح ساخت.

در این کتاب، جانسون توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان در دنیای پرتضاد امروزی، به‌عنوان یک مذهبی زندگی کرد. منظور جانسون از مذهب، لزوما عضویت در نهادی دینی نیست؛ بلکه او نگرش مذهبی را، انتخاب مسیری و پیروی از روشی برای رسیدن رستگاری می‌داند. مذهب از دیدگاه او، سبک و طریقه‌ای برای تهذیب نفس است.

جانسون، جنبه‌های بیرونی زندگی خود را ضمنی، جزیی و حاشیه می‌داند و اصل زندگی را در فرایندهای درونی، شهود، خودآگاهی و کمال یابی می‌بیند. نیرویی برتر، دست تقدیر یا خواست خدا یا هرچه که باشد، ما را در مسیر زندگی به سوی هدفی والا هدایت می‌کند و کیستی ما را تعریف می‌نماید و این هدف است که به تجربیات انسان، معنا می‌دهد.‌

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی، درباره‌ی یک زندگی است و مضامین گسترده‌ای چون روانشناسی، عقیده و مذهب، عرفان و کائنات، حوادث معنادار زندگی، درک حکمت، معنا و هدف در زندگی، کمال و کامیابی و موفقیت را در بر می‌گیرد. چنانچه به هریک از این مباحث علاقه‌مند هستید، این کتاب می‌تواند برای شما جذاب و آموزنده باشد.

بخشی از متن کتاب

من در اروپا بسیار تغییر کردم. بسیار بالغتر شده بودم و پس از بازگشت به کالیفرنیا چندی نپایید که متوجه شدم دوستانی که در اوجای پیدا کرده بودم اکنون برایم آزاردهنده هستند. یکی از آنها نیمه های شب در اوج مستی به من زنگ زد و گفت: میدانی جانسون؛ نه نمیدانی؟ هیچ کس نمیتواند تو را تحمل کند. آن زمان که تو را می شناختم همچون جوجه ای بودی که به پناه نیاز داشت. حالا دیگر روی پای خودت ایستاده ای دیگر نمیخواهم ببینمت. 

خودم را شجاع نشان میدادم اما در واقع احساساتم جریحه دار شده بود و یکبار دیگر احساس میکردم تنها و منزوی شده ام. علیرغم هشدار آشکار دکتر یونگ مبنی بر اینکه هرگز نباید سعی کنم عضوی از یک اجتماع باشم، در طول چند سال بعد بارها و بارها تلاش کردم حسی از تعلق به یک اجتماع را خلق کنم. بخش زیادی از سخنان دکتر یونگ را همچون حقیقتی غیر قابل تردید پذیرفته بودم اما پیوسته دستور او را برای ملحق نشدن به سازمانها نادیده میگرفتم.

صرفاً به این دلیل که قادر به تحمل زندگی در عزلت و دلتنگی ناشی از آن نبودم. البته هر باری که سعی میکردم به یک گروه ملحق شوم در نهایت انتظاراتم ناکام می ماند. زمانی که سعی میکردم حرفهٔ روان درمانی خود را در لس آنجلس رونق ببخشم، برای امرار معاش به یک شغل نیمه وقت به عنوان منشی یک موسیقیدان نابینا و عبوس به نام آندره دوسگورلا پرداختم…

بخشی از مقدمه کتاب

قلبت از حرکت می‌ایستد. هضم و درک سخنانش برایت سنگین است. گاهی ممکن است پیش خودت فکر کنی آدم عاقل و این کارها… ولی وقتی که خوب عمیق می شوی، متوجه می شوی چقدر از دنیا پرتی! وقتی سرگذشت رابرت جانسون، شاگرد برجسته پروفسور کارل گوستاو یونگ را در کتاب راهبری زندگی با شهود درونی می خوانی با خود می گویی: چقدر از دنیا پرتی که دائماً هر قدم را با محاسبه بر می داری!

وقتی در زندگی همه چیز برایت حساب و کتاب دارد یعنی به ترس و محافظه کاری خوشامد گفته ای. به مرور هر چه سن بالاتر رود؛ نوعی رخوت، سستی و تنبلی با ما همراه می شود که از انگیزه هایمان می کاهد. گویی به مرور فقط دست روی دست گذاشته و به تماشای مرگ تدریجی رویاهایمان می نشینیم.

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی که هم یک راهنمای شخصی و هم یک شرح حال است، به ما می آموزد تا همانند جانسون نشانه های ظریف رویاها، بینش ها و حتی عمیق ترین رنج های خود را دنبال کنیم تا بتوانیم هماهنگ با خود معنوی مان زندگی کنیم و این گونه نهایت لذت را از زندگی مان ببریم. در دنیای امروز، اگر کسی در جستجوی ساختن زندگی پرشور و با معنا است، بهتر است فرصت خواندن این کتاب را برای لحظه ای از دست ندهد.

نقد کتاب راهبری زندگی با شهود درونی pdf

این کتاب سیر تکاملی خودآگاهی را از طریق بازگویی داستان یک زندگی عجیب نشان می‌دهد. رابرت جانسون، همیشه نزدیک به خودآگاه جمعی زندگی کرده است که برایش هم نعمت بوده و هم نفرین. داستان او یک سفر درونی است که رؤیاها و بینش‌هایی قدرتمند و رویدادهای هم‌زمان آن را هدایت کرده‌اند.

دیگران هم در مورد این چیزها قلم‌فرسایی کرده‌اند، اما به‌ندرت اتفاق می‌افتد کسی پیدا شود که تعهدی اخلاقی نسبت به این نیروهای قدرتمند و مرموز داشته باشد. نویسنده کتاب راهبری زندگی با شهود درونی نمونه‌ای است از اینکه چگونه در دوران پست مدرنیسم با یک نگرش مذهبی زندگی کنیم و این برای من بسیار شگفت انگیز است.

منظورم از نگرش مذهبی تبعیت از یک راه و روش، به منظور رستگاری یا رهایی یا حتی لزوماً عضویت در یک نهاد مذهبی نیست، بلکه نگرش مذهبی به تهذیب نفس مربوط می‌شود. منظور از تهذیب نفس؛ پذیراشدن حیرت، شکوه و عظمت، با احترام به آن نیروهای اسرارآمیز مقدسی که بیرون از کنترل خودآگاه ما قرار دارند. این نیروها را گاهی تقدیر، سرنوشت یا دست خدا یا به نقل از رابرت جانسون؛ رشته‌های باریک نامیده‌اند.

زندگی رابرت را واقعاً رشته‌هایی نازک هدایت کرده‌اند، در حالی‌که مردمان دل‌مشغول عصر مدرن بیش از هر چیز دنبال بدست آوردن و خرج کردن هستند و پیوسته نگرانند و می‌کوشند واقعیت بیرونی را دست‌کاری کنند تا به دلخواه‌شان تبدیل شود. فرایند ارائه‌ شده توسط رابرت، جریانی متفاوت را در پیش می‌گیرد.

نویسنده کتاب راهبری زندگی با شهود درونی منتظر این رشته‌های نازک می‌ماند، دیده‌بانی می‌کند، با دقت گوش می‌کند، با ناخودآگاه گفت‌وگو می‌کند و صرفاً زمانی دست به عمل می‌زند که یک الگوی بزرگ‌تر آشکار شده باشد. زندگی رابرت؛ ماجراجویی، نمایش و طنز کم ندارد. گروه بازیگران او در طول مسیرهای زندگی‌اش؛ کارل یونگ، جیدو کریشنامورتی و گروهی از حکما، قدیسین و گناهکاران هستند. تجارب او بارها نگرانی‌های جمعی جامعۀ غرب را پیش‌بینی کرده‌اند.

درگیری با افسردگی و احساس بیگانگی، آرزوی همراهی و احساس تعلق، جست‌وجوی ارزش‌ها و معنا در یک فرهنگ غیر مذهبی، مواجهۀ فلسفه‌های غرب و شرق، میل به اتصال به چیزی پایاتر و وسیع‌تر از ایگوی شخصی‌مان از جملۀ این نگرانی‌ها هستند. اما جانسون؛ مانند مرشد خود کارل یونگ، جنبه‌های بیرونی زندگی خود را ضمنی و جزیی می‌داند، در حالی‌که فرایندهای درونی، جوهره و ارزش تعیین‌کننده را فراهم می‌کنند.

کتاب راهبری زندگی با شهود درونی که سرشار از داستان های گیرا و مفرح و غافلگیر کننده از ملاقات های جانسون با فرزانگان، روحانیان و بزهکاران است، دنیای درون او، دورنمای خیره کننده اش از رویاهای قدرتمند، الهامات رمزآلود و رویدادهای همزمان را در برابر دیدگان مخاطبین قرار می دهد.