دانلود کتاب خیرگی الیف شافاک
کتاب خیرگی (360 درجه) که با عنوان مَحرم هم ترجمه شده است، یکی دیگر از رمانهای فوق العاده جذابِ الیف شافاک است.
نویسنده در این رمان تحسین شده؛ موضوع قیافه، ظاهر و دوست داشتنی بودن را مورد بررسی قرار میدهد. زنی چاق و معشوقه اش (مردی کوتوله که عاشق دیده شدن است) تصمیم میگیرند تا نقشهایشان را عوض کنند و با چهره و لباس مبدل به میان مردم بروند. مرد با لباس زنانه و آرایش؛ و زن با چهره ای مردانه و سبیل. و در این میان نگاه خیره رهگذران و عکس العمل های متفاوت مردم به آنها.
زن چاق، خسته از نگاههای خیرۀ مردم به خودش و مرد کوتوله عاشق دیده شدن و در حال جمع آوری موضوع و مطلب برای کامل کردن «لغتنامهٔ خیرگی» است تا تأثیر قدرتمند یک نگاه ساده بر دیگران را نشان دهد.
راوی رمان با مقوله های لغت نامۀ معشوق کوتوله اش درهم می آمیزد و داستانهای عجیب و باور نکردنی و نمایشهای خارق العاده و شگفت انگیزی را در استانبول دههٔ ۱۸۸۰ رقم میزند تا نویسنده با قلم شیوا و زیبا و نگاه دقیق و موشکافانه به صدمهها و آزارهای روحی و روانی بپردازد که با یک نگاه ساده، یک قضاوت ظاهری و یک تمسخر و لبخند پنهانی شروع میشود.
خلاصه کتاب
کتاب خیرگی یکی از معروفترین آثار الیف شافاک به شمار می آید که موفق به کسب جایزه بهترین رمان سال 2000 از طرف اتحادیه نویسندگان ترکیه شده است. این کتاب نگاهی موشکافانه به رابطه میان زن و مرد، اشتراکات و تناقضهای موجودشان دارد. خواندن رمان حاضر، تمرینی است برای مخاطبانی که تصمیم گرفته اند تحولی بزرگ چه به صورت جسمی یا فکری در خودشان ایجاد کنند. تحولی با هدف بهتر زیستن و بهتر اندیشیدن.
رویکرد داستان، این است که سعی نکنید هر آنچه را که می خواهید، ببینید. رمان خیرگی با رویای یک زن آغاز می شود که یک بالون در حال پرواز را در آسمان می بیند. بخشی از رمان، قصه ی زنی چاق و مردی لاغر اندام و کوتاه قد است که با همه ی تناقض هایشان در تلاشند دور از چشم مردم، زندگی بی سروصدا و آرامی داشته باشند. داستان در چند بازه زمانی در استانبول، سیبری و فرانسه اتفاق می افتد.
یک ارتباط موضوعی میان رویدادهایی که در این مکان ها اتفاق می افتد وجود دارد و در همه آنها، الیف شافاک محرمیت و رازی را زیر ذره بین قرار داده که دیگران آن را پایمال کرده اند. از نگاه نویسنده کتاب خیرگی چیزهایی وجود دارند که نباید دیده شوند. این رازهای بزرگ می توانند اسرار آفرینش، رازهای شخصی زندگی افراد، حریم خصوصی اشخاص باشند…
سخن مترجم
«اگر کسی مؤمنی را برای گناهی سرزنش کند نمیرد، تا خود به آن گناه مرتکب شود.» در طی ترجمۀ این رمان، این سخن زیبا از هفتمین معصوم بارها و بارها در هر واژه و سطر به ذهنم تداعی میشد. حکایت این سخن زیبا و کتاب خیرگی، حکایت زندگی پیچیده و بغرنج ما آدمهاست که غافل از قلبهای بزرگ و پرمهرِ مستور زیر لباسهای کهنهمان، به تماشای ظاهر هم نشسته ایم.
به راستی چگونه میتوانیم تا خود را جای کسی نگذاشته ایم و با اتفاقاتی که برای او در طی مسیر پر پیچ و خم زندگی روی داده، دست و پنجه نرم نکرده ایم؛ مسیر زندگی و راه و روش و سلوکش را قضاوت کنیم؟ چگونه می توانیم تا با کفشهای کسی راه نرفتهایم، تا با مشکلاتی که او پشت سر نهاده رو به رو نشدهایم، راههای رفته اش را محکوم کنیم و با یک نگاه ساده، یک لبخند و تمسخر پنهانی و قضاوتی بیجا و صرفاً ظاهری و دور از واقعیت به جای حق بنشینیم و حکم برانیم و مجازات کنیم؟
و چه ناخوشایند است که گاهی رفتار ما آدمها بلندتر از گفتارمان می شود. به قضاوت مردم که نشستیم، دیگر مجالی نمی یابیم برای دوست داشتن و عشق ورزیدن که خود را مرکز جهان مییابیم، بیهیچ عیب و نقص و کژی و ناراستی. برای نقصها و عیوب خود، وکیلی سهل گیر و خطاپوش و برای عیبهای دیگران قاضی سختگیر و دقیق و موشکافیم.
کتاب خیرگی چالشی است زیبا و گیرا از نگاه خیرهٔ دیگران، تأملی است بر آسیبها و صدمههای روحی و روانی متحمل شده از یک نگاه ساده، از قضاوتهای بیجا و از خیرگی های ظاهری. از پرسشهایی که پاسخشان نه تأثیری در زندگی ما دارند و نه باعث پیشرفت و رشد ما میشوند، بلکه فقط روح ما را می آزارند و هم چون خدنگی زهرآلود، اعماق قلبمان را هدف میگیرند و حریم خصوصی و خلوتمان را میدرانند.
بخشی از متن کتاب
رود دو قدم جلوتر بود، آب دو قدم آن طرف تر. تنها دو قدم مانده بود به گردش مواج آب، به نم نم باران، به قُل قُل زدن آب، به شکوفیدن در پای ساحل، به دام کشیدن ماهیها. این بار با صدای آمرانه ای گفت: «لب هایت را بده» لبهای زن خشکِ خشک، پوستش پاره پاره و هر آن در معرض خونریزی، زن اما هنوز با آخرین توانش در حال مقاومت.
پوست لب در شرف کنده شدن، زن در تب و تاب، می خواست که عقب بکشد خودش را اما یارای رفتنش نبود. از وجودش، از اعماق درونش همهمه ای در شور و شوق، هرگز به خود عشق ندیده، قلبش هم چون تنه درخت سرخداری شرحه شرحه، هیجان و شهوت و عشق از زیر لایه لایه پوستش در تب و تاب، به زهرآلودی و لمس ناپذیری برگهای سبز سرخدار.
زهر جاری شد و روان، بی هیچ روزنی به برون، پس به درون تراوش شد، بی حس شد و کرخت و تسلیم این بی حسی و کرختی که جریان یافت در اعماق وجودش، تسلیم آرام و بی صدا، جریان رودخانه متلاطم و سرد. و هنوز دو قدم مانده بود به رود. دیدگانِ خمارِ زن که به برقِ نگاهِ مرد افتاد، یادش آمد امتحان پروردگار را، دقیقاً شبیه به همان موعظه ای که شنیده بود.
تن جذاب و ستبر، طعم تند و تیز، رایحه ای شگفت، مرطوب و خیس، آب گونههایی مشمئز کننده. اما انسان است دیگر، ذاتاً ضعیف و هر آینه در وسوسه و امتحان. حتی وقتی تلاش می کند تا روحش را قوی سازد و بی احساس و تاب بیاورد وسوسه ها را باز این شیطان است که برنده میشود.
اکنون در اینجا شیطان، مرد جوانی شده بود به غایت زیبا و برومند و خوش سیما که زیبائیش نفس بند می آورد، زیبایی مشمئز کننده، همان دم که دیده مادام دِمارله به رخسارش افتاد، قلبش آشفته شد و روحش در تب و تاب. از آن دم دیگر هیچ چیز مثل سابق نبود، خواب و بیداری و روز و شب همه در فکر و ذکر مرد جوان بود و بس…
معرفی نویسنده
اليف شافاک، نویسنده کتاب خیرگی؛ یکی از نویسندگان برجسته جهان و خالق پرفروشترین رمانهای ترکی است که تشویق و تحسین جهانیان را برای خلق داستانهای پرشور غنایی و نوآورانه را برانگیخته است. منتقدان از او به عنوان یکی از بارزترین صداها در ادبیات معاصر جهان یاد میکنند.
کتابهای وی تاکنون در بیش از چهل کشور جهان ترجمه و چاپ شده است و بیشتر آنها جوایز جهانی گوناگونی را به خود اختصاص داده اند؛ از جمله کتاب ملت عشق که تنها کمی پس از انتشار به چاپ پانصدم رسید و برنده چندین جایزه مهم جهانی از جمله جایزه ادبی دوبلین شد.
نقد کتاب خیرگی
در میان آثار الیف شافاک، رمان خیرگی به نوعی پیشگام محسوب می شود. از این نظر که سبک و سیاق رمان و موضوعات در برگیرنده آن بارها توسط منتقدان ادبی مورد تحسین و ستایش قرار گرفته است و به عنوان نمونه کمیابی از روان گسیختگی (شیزوفرنی) جادویی محسوب شده است.
الیف شافاک در رمان زیبای پیش رو، موضوع «دیده شدن و دیدن» را به دقت مورد مکاشفه و بررسی قرار میدهد. این رمان با ساختار چند لایه و چند وجهی خود به صورتی طرحریزی شده است که داستان و شخصیتهای آن در پایان کتاب به طرز شگفت انگیزی به هم مرتبط میشوند. داستانها از سیبریِ قرن هفدهم تا فرانسه ی قرن هجدهم و از استانبول قرن نوزدهم تا استانبول مدرن و امروزی وسعت مییابند و آنچه مانند ریسمانی نامرئی این قطعه ها و بخشها را به هم متصل میکند، همان موضوع خیرگی است.
نویسنده چیره دست با خلق یک فضای سورئالیسمی و روایت داستانهای کھن، سعی در افشای حقیقتِ مهم زندگی دارد. وی با مطرح کردن جنبه های فلسفی، روان شناختی، عرفانی و اجتماعی؛ نه تنها به آسیبهای روحی و روانی ناشی از قضاوتهای سطحی و ظاهری، نگاههای خیره و صرفاً بر اساس ظاهر و تجاوز به حریم خصوصی دیگران میپردازد، بلکه تفاوتها و تناقض های شخصیتی زن و مرد و نوع نگاه آنها به زندگی را نیز مطرح میکند.
مردان از یک در وارد خیمهٔ آلبالویی رنگ میشوند و برای وارد شدن باید مجموعه ای از قوانین و قواعد را رعایت کنند و زنان از در دیگر با مجموعه ای دیگر از قوانین و مقررات؛ اما آنچه در داخل خیمه و چادر میبینند، کاملاً متفاوت است. نوع نگاه مردان و زنان با دنیایی تفاوت و تناقض همراه است که همین نگاه موجب تفاوت در دیدگاه و رفتار و کردار و گفتار آنها میشود…
کتاب خیرگی، داستانی عجیب، چندوجهی، سرگرم کننده، تأثیرگذار، بدیع و هیجان انگیز دارد!
کتاب های پیشنهادی
تعداد بازدید: 335 بار
عنوان کتاب: خیرگی (محرم)
برنده ی جایزه اتحادیه نویسندگان ترکیه
نویسنده: الیف شافاک
مترجم: مهرنوش عدالت
تعداد صفحات کتاب: 363 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 34.27 مگابایت
نوع فایل: PDF (ZIP)
منبع: شهرکتاب